وه !
که چه گران روزگارانیست !
آسمان پرابروخشمگینست وسخت، طوفانی
تگرگ وبرف وبارانست !
هوا بس ، ناجوانمردانه سردست وبورانی ،
دگراز یاد رفته
اسمان سرخست، سیاهست، یا که زردست ،
شاید (انابی)ست !
آسمان برسینه اش، برسینۀ پرکینه اش
ابری غضبناک وسیه دارد
نمیدانم چه سر دارد ؟!...
ولی پیچیده ابروو ،
لبهایش زخشم ورچیده و
رنگ عزا دارد !
هراس دارم، نمی بارد،
اگربارد ؛
بجز بارانِ مارو عقرب و کژدُم نمی بارد !
بجز بوران، بجز کوران، بجزسیل و بجزطوفان
برین خیل کوران و سیه کوشان
که کشتند آن همه گل ها به کوبان
دگر باران نمی بارد !.
درین شهر گُل و بُلبُل
پُر از یاس و پُرِ سُنبُل
دگر هیچ باغبان
جز لالۀ خونین جگر
تخمی دگر هرگز نمیکارد....
نه شادی و نشاطی !
نه مردی و جوانمردی !
همه هر چه بجا مانده،
غم ودردست و نامردی !
نمی بینی مگر هیچکس نمی خندد ؟!
بهوش باشید !
اگرخندید ؛
به جوف آستینش، خنجری دارد!!
وآگاه که :
گل سرخ شقایق هم عزادارست و گل مالست
درین سامان !
سروپا و تن و جانش سیاه گشته
لباس غم بتن دارد
درین دوران !
قمه باید بدستش داد،
که او جزاین لباسِ مشکی باور
هنوز هم در سرش، درجگرش،
خون روان زندگی جریان دارد؟!
درین سامانِ بی سامان
درین دورانِ بی ایمان
درین سرما، درین ظلمت !
درین خاکِ ستم خیزِ پر از محنت
درین زندانِ در زندانِ در زندان
اسیرو بندۀ رندان و طراران !
نمی آید دگرهرگز !
آهنگِ خوشِ بارشِ باران ،
بگوشِ مردمِ بیچارۀ تشنۀ مُرده ،
در خیلِ مزاران !
هرچه بوده رنگ شاد زندگی
رفته ز یاد !
رنگ مرگ و رنگِ محنت ، رنگِ شب !
فقر و فاقه ،اشک و بیماری و تب !
گشته زیاد .
وه که چه گران روزگارانیست
آسمان تیره تر از شب های بی ماهست
خشمگینست و بارانی و سخت طوفانی....
به امید ریشه کن شدن فکر(داعشیسم) که همچنان بعد ازمرگ هابیل بدست قابیل که سمبل (شهادت انسان
به دست ضد انسان) است ودر همیشه ی زمین وزمان در لباس ونقاب های گوناگون بر( بشریت ، انسانیت وخداییت)
موجودی به نام آدم به جور وستم وزور واستبداد و اختناق وزندان وتبعید وتذلیل وتحقیروشلاق وشهادت ...........
حکم رانده .
ولی باید بهوش باشیم وبدانیم اگر فرزندان هابیل بر نشورند ، برنخیزند وسر به طغیان وعصیان وانقلاب وشورش بر
علیه آن (چه هست ونباید باشد) بر ندارند ، آزادی بشریت مقدور ومقدر نخواهد بود.
به امید آزادی سرزمین دلاور خیز ومظلوم کوبان وآزادی "انسان" بی استثناء .ودور از همه ی باند بازی ها
وتفرقه گرایی ها وقومیت پرستی ها و نژاد پرستی ها وبرتری جویی ها ، که خود عامل وبهانه جنگ افروزی
وآتش سوزی و طبقه سازی وسیاست بازی.........میباشد.
رهایی برادران وخواهران ایزدی-یهودی –مسیحی-مسلمان- بودایی-وستاره پرست وزرتشتی وآتش پرست .......
و در نهایت معتقد به مذهب اخلاق وانسان بودن را از خداوند مهربان خواستارم.
شعر عرفان واعتراض
محمد کدخدایی